چارلی و نورا ایده جالب و سرگرم کننده ای رو شروع کردند[البته من این دو دوست عزیز رو نمیشناسم] و زمانی متوجه شدم همچین برنامه ای هست که از پنل وب قبلیم رفتم وبلاگ

فاطمه :) خوشم اومد و دوست داشتم منم شروع کنم. یکی دو هفته ای میشه که دنبال یک چیز زرد بودم -_- 


تا اینکه امروز شله زرد درست کردم :دی . با توجه به برنامه هایی که این روزا برای خودم گذاشتم و اولویت هاشون، دارم به این فکر میکنم اگر دکتر [استاد راهنمای جانِ جانان :|] بفهمه چی میشه؟ احتمالاً بگه ببین من که میگم تو اولویت بندی بلد نیستی، مقاومت نکن!!  تا عکس بعدی شمارا به خدا میسپارم :))

01  یک چیز زرد

 


این عکس مربوط به آسمان صبح 1399/02/18 هست. که میشه 5 شنبه هفته پیش؛ درسته شاید خیلی جذاب نباشه اما خب میشه گفت این روز برای من خاص بود برای همین ازش عکس گرفتم بماند یادگاری :) یک بحث دیگه هم هست اینه که دیشب اخوی ارشد اومده بود میگفت آدرس جدید وبلاگت چیه؟؟ [آدرس وبلاگ قبلی منو همه داشتن کلاً، من جمله برادران گرامی]منم اولش حاشا کردم. بعد گفت خودم پستت رو دیدم که آدرس میدی؛ آدرس چیه؟ دیگه مجبور شدم خیلی روراست بهش بگم نمیدم :))

که اوشونم فرمودن من که پیدا میکنم حالا تو آدرس نده . من از دست اینا چیکار کنم و به کی پناه ببرم!!؟؟!! |:

02 آسمان صبح


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها